به نام جان آفرین
سلام.بچه ها ، روزهایتان به نیکی و سلامتی.
درس 11 زن پارسا
معنای لغت ها
جامه : لباس // پارسا : با تقوا // عیال : همسر // مخلوق : بندگان // سیده : سرور // شفاعت : خواهشگری // قحطی : خشکسالی
متفرّق : پراکنده // درم : پول ،درهم // مشقّت : سختی // غریب : ناآشنا // رضا : خشنودی // مقرّبان : نزدیکان // صومعه : عبادتگاه
ابلیس : شیطان // زَهره : جرأت // طرّار : // خواجه : صاحب
معنی عبارت ها و آرایه ها:
بند اول درس :
در وجود آمد: به دنیا آمد //پدر او را سه دختر بود: پدر او سه دختر داشت// باز آمد: برگشت //
**ایندختر سیده ای است که هفتاد هزارامت من در شفاعت او خواهند بود. // این دختر بزرگی است که هفتاد هزار نفر ازپیروان من با خواهش او مورد بخشش الهی قرار می گیرند.
نکته : نمونه نوع فعل ها : کرده بود =ماضی بعید // خفته اند = ماضی نقلی // برخاست = گذشتۀ ساده // خواهند بود = آینده // نبود = ماضی ساده
هفتاد هزار امت = صفت شمارشی // این دختر = صفت اشاره
**بند دوم درس:
روی بر خاک نهاد: صورتش را روی زمین قرار داد ( راز و نیاز کرد) کنایه
آوازی شنید که (غم مخور، فردا جاهیت خواهد بود؛ چنا ن که مقرّبان آسمان به تو نازند): صدایی شنید که (ناراحت نباش در آینده آن چنان مقامی به دست می آوری که نزدیکان خدا به تو افتخار می کنند )
نکته : ت در جاهیت : متمم // در جملۀ بعدی فعل های داشتی ، کردی ، بودی: ماضی استمرای قدیم( به جای <<می>> در اول، به آخر فعل <<ی>> اضافه می کردند.
شبی خواجه از خواب درآمد: خواجه از خواب بیدار شد.
می گفت:<<الهی ، تو می دانی که هوای دل من در موافقت فرمان توست و روشنایی چشم من در خدمت درگاه تو. اگر کار به دست من استی ، یک ساعت از خدمتت نیاسودمی.امّا تو مرا زیر دست مخلوق کرده ای . به خدمت تو ، از آن ، دیر می آیم>>.
معنی : پروردگارا ، تو آگاهی ،علاقۀ قلبی من این است که از دستور تو پیروی کنم و خدمت به درگاه تو برای من مثل نور چشم است اگر اختیار در دست من بود لحظه ای از خدمت کردن به تو غفلت نمی کردم. اما تو مرا مطیع و زیر دست آفریدۀ خود قرار دادی به این علت دیر به خدمت می رسم.
نکته ها : الهی: منادی // نیاسودمی : نمی آسودم ماضی استمراری
بند آخر درس:
راه ندید . چادر بر جای نهاد . بعد از آن ، راه باز یافت.هم چنین تا هفت نوبت.
راه خروج را پیدا نکرد . چادر را سر جایش گذاشت . بعد از آن ، راه خروج را پیدا کرد. تا هفت بار این کار را انجام داد.
باز یافت : ماضی ساده // هفت نوبت // ترکیب وصفی ، صفت شمارشی
از گوشه ی صومعه آواز درآمد که ای مرد ، خود را رنجه مدار که او چند سال است تا به ما دل سپرده است . ابلیس ، زهره ندارد که گرد او گردد. را کی زهره ی آن بود که گرد چادر او گردد ؟ تو خود را مرنجان ای طرّار ! که اگر یک دوست خفته است دوست دیگر بیدار است.
تذکره الاولیا ، عطار نیشابوری
از گوشه عبادتگاه صدای بلندی به گوش رسید که ای مرد ، خود را خسته و ناراحت نکن ، زیرا ، او چند سال است که عاشق و شیفته ما شده است. شیطان ، جرئت ندارد که نزدیک او ( مزاحم او ) شود. هرگز نمی تواند که به او نزدیک شود و آسیب برساند . ای ، تو خودت را آزار نده ، زیرا اگر دوست ما ( رابعه ) خواب است ، خداوند بیدار است و از او محافظت می کند.
درآمد : ماضی ساده // دل سپردن : کنایه از علاقمند شدن خفته و بیدار : تضاد
در عبارت آخر دوست در جملۀ اول منظور رابعه است و در جملۀ دوم خدا.
را کی زهرۀ آن بود ؟ پرسش انکاری
تذکر : نکتۀ زبانی این درس مربوط به فعل هاست که قبلا فرستاده شد.
تمرین :
2- آثار عطار نیشابوری را بنویسید
روان خوانی
لغت های درس:
قافله :کاروان // ملحق : پیوستن // پندار : گمان // زیستن : زندگی کردن // جاودانگی : ابدی // حیات معمول : زندگی عادی //
نظاره : تماشا // ققنوس وار : مانند ققنوس // مظهر : نشانه // ناگزیر: ناچار // شط : رود // قامت : قد // مقر :پایگاه // اصحاب : یاران
تداعی : به یاد آوردن // منتهی : پایان // عشّاق : عاشقان // انباشته : جمع شده // معارج : نردبان ها // فراز : بالا // رزم آوران : جنگجویان
سلاله: برگزیده
آرایه ها و نکته های مهم درس:
جسم شهر = تشخیص جنگ آتش را برجسم افکنده = تشخیص
کشتی ها به گل نشست = اغراق
رودخانه نظاره کرد = تشخیص // به گل نشستن = کنایه ازمتوقف شدن
ققنوس وار : تشبیه
شهر در پناه شهداست = یعنی شهیدان شهر را حفظ کرده اند
خرمشهر شقایقی خون رنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد.
آرایه ها = تشبیه خرمشهر مانند شقایقی داغ جنگ بر سینه داشتن = کنایه از درد و رنج
موفق و پیروز باشید.
، ,ها ,تو ,درس ,ماضی ,ای ,است که ,در جملۀ ,خود را ,آرایه ها ,به تو
درباره این سایت